یاد

.

.

وقتی یاد تو میوفتم، بایدم تو هر نفس بغضم بگیره...

برای مرتضی

خواننده ی فراموش نشدنی من،

از قلب من پاک نمیشوی...

 

اضطرار

چقدر پر از تصمیم

چقدر موی سفید شده

کوچکتر که بودم منتظر امتحان های سخت ات بودم

کوچکتر که بودم دنبال اثبات محبتم به تو بودم

الان آش و لاشم، خسته و زخمی و دست بالا

الان هر روز منتظر یاری توام

پس کی امتحان هایم تمام میشود

استخوان هایم خرد شد...

شب تو

امشب شب جمعه است و خودت میدانی...

امشب را شب آرزوهای من کردی و اجازه دادی، اصلا یادم دادی،

امشب و هر شب تو را آرزو کنم، فقط تو را ...

فقط تو

شب من

خدایا

وقتی نباشی

.

.

این گریه ها خیلی کمه،

وقتی نباشی...

پست موقتی

.

و دوباره شب جمعه ...

...

جای من اینجا نیست،

به سمتت باز میگردم

مطمئنم

مهمان خانه

در اینترنت

اینجا برخلاف اینستا و ... همیشه محل مهمانی خصوصی بنده بوده

کسایی که اینجا میان، آدم های خاصی هستن و جاشون در قلبم هست ...

حتی اگر نشناسیم هم رو

ناتمام

از چه بنویسم؟
از وسعت دلتنگی و تنگی وسعت ها
از ندیدن دیدنی ها و دیدن ندیدنی ها
از گریه های پرخنده و خنده های پر گریه
از شلوغی های خلوت و خلوت های شلوغ
از نشنیدن شنیدنی ها و شنیدن نشنیدنی ها
چرا معکوسم؟

گمگشته

.
بی تو گم میشم هر لحظه ...
پس کجایی؟
.