وبلاگ شخصی

چند قطعه برگه برای یاد داشت نوشته ها و خاطرات...

وبلاگ شخصی

چند قطعه برگه برای یاد داشت نوشته ها و خاطرات...

۶۲ مطلب توسط «نویسنده» ثبت شده است

نوشتن مثل یه پرنده است،

تا اومد باید بگیریش و گرنه اندکی بعد پریده.....

  • نویسنده

آنقدر نیامدی تا

پژمرده شدم...

  • نویسنده

امشب شب جمعه است و خودت میدانی...

امشب را شب آرزوهای من کردی و اجازه دادی، اصلا یادم دادی،

امشب و هر شب تو را آرزو کنم، فقط تو را ...

فقط تو

  • نویسنده
  • نویسنده

منم منتظرم یه حسی ، نفحه ای، چیزی بیاد تا بنویسم...


سه شنبه ۲۲ اسفند: نفحاتی وزیده...😅

  • نویسنده
.

.

این گریه ها خیلی کمه،

وقتی نباشی...

  • نویسنده

.

و دوباره شب جمعه ...

...

جای من اینجا نیست،

به سمتت باز میگردم

مطمئنم

  • نویسنده

خدایا!

چقدر سخته....

تو رو به خوبانت قسم میدم،

کمک کن برای خودت برداشتم کنی

  • نویسنده

در اینترنت

اینجا برخلاف اینستا و ... همیشه محل مهمانی خصوصی بنده بوده

کسایی که اینجا میان، آدم های خاصی هستن و جاشون در قلبم هست ...

حتی اگر نشناسیم هم رو

  • نویسنده


از چه بنویسم؟
از وسعت دلتنگی و تنگی وسعت ها
از ندیدن دیدنی ها و دیدن ندیدنی ها
از گریه های پرخنده و خنده های پر گریه
از شلوغی های خلوت و خلوت های شلوغ
از نشنیدن شنیدنی ها و شنیدن نشنیدنی ها
چرا معکوسم؟
  • نویسنده