وبلاگ شخصی

چند قطعه برگه برای یاد داشت نوشته ها و خاطرات...

وبلاگ شخصی

چند قطعه برگه برای یاد داشت نوشته ها و خاطرات...

هذیان

سه شنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۵۶ ب.ظ

امشب شب منحصر بفردی بود

از خستگی، هذیان میگفتم...

  • ۹۷/۰۲/۲۵
  • نویسنده

نظرات  (۱)


بنشین! مرو! چه غم که شب از نیمه رفته است؟
بگذار تا سپیده بخندد به روی ما
بنشین! ببین که دختر خورشید-صبحگاه-
حسرت خورد ز روشنی آرزوی ما
بنشین! مرو! صفای تمنای من ببین!
امشب چراغ عشق در این خانه روشن است
بنشین! مرو! مرو! که نه هنگام رفتن است...
اینک تو رفته ای و من از راه های دور
می بینمت،به بستر خود برده ای پناه
می بینمت-نخفته-بر آن پرنیان سرد
می بینمت نهفته نگاه،از نگاه ماه
درمانده ای،به ظلمت اندیشه های تلخ
خواب از تو در گریز و تو از خواب در گریز
با خویشتن-به خلوت دل-می کنی ستیز!
پاسخ:
👌👏👏👏

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی